اما وقتي مشاهده ميکنيم که نتيجه عملکرد گروه داعش در عراق و سوريه در کنار نحوه موضعگيري رهبران غرب و برخي کشورهاي مرتجع عربي ميشود همان اهدافي که در بالا شمرديم، آنگاه به اين نتيجه «قطعي» ميرسيم که، «داعش»-آگاهانه يا از روي جهل- همان راه استعمارگران را در پيش گرفته است؛ با اين تفاوت که اين بار استعمار به شکل کنترل از راه دور امور را در دست گرفته و اوضاع را به اصطلاح «اداره» ميکند. آن هم نه مثل گذشته و با هزينههاي خود بلکه از جيب برخي شيوخ عرب. در استعمار فرانو، غرب حتي درآمد نيز کسب ميکند. بخوانيد:
1- انتشار تصاوير قتل عام گسترده و فجيع مردم در خيابانهاي سوريه و عراق آن هم با نام اسلام آيا به نتيجهاي جز اسلامهراسي ختم ميشود؟!
2- آيا اينکه اينگونه جنايات و بحرانهاي امنيتي فقط در کشورهاي عضو يا نزديک به «مقاومت» صورت ميگيرد (سوريه و عراق) يا تلاش ميشود که صورت بگيرد (لبنان) کاملا اتفاقي است و با هدف تضعيف مقاومت صورت نميگيرد؟!
3- اينکه در موضع گيريهاي رسمي و رسانهاي (هم غرب، هم برخي کشورهاي مرتجع عربي و هم داعش) گفته ميشود، دولت «شيعه» نوري مالکي با جهادگران «سني» در حال جنگ هستند يا علماي«شيعه و سني» عليه يکديگر حکم جهاد دادند و .... آيا هدفي جز ايجاد تفرقه و جنگ مذهبي را دنبال ميکند؟
4- اينکه هم مقامات و رسانههاي غربي و هم مقامات و رسانههاي نزديک به گروه تروريستي داعش بر روي واژه «جهاد» تمرکز «ويژه»اي کرده و جنايات صورت گرفته را بدون استثناء، در کنار اين واژه و به عنوان نتيجه اعتقاد عملي به «جهاد» به مخاطب قالب ميکنند، هدفي غير از اين را القا ميکند که جهاد مساوي است با جنايت و خونريزي و...؟!
5- روزنامه فرانسوي «اکو»روز دوشنبه 26 خرداد ماه به نقل از «ژان ايو لودريان» وزير دفاع فرانسه اعلام کرد، اين کشور در سال 2013 با افزايش 42 درصدي صادرات سلاح مواجه بوده و از اين راه چيزي بالغ بر 6 ميليارد و 700 ميليون يورو سود به جيب زده است. به گفته «لودريان» خاورميانه در اين بين، سهم بزرگي از اين بازار را به خود اختصاص داده و پيشبيني ميشود، در سال جاري، اين رقم باز هم افزايش يابد...
اين هم گوشهاي از خدمات اقتصادي تروريستهاي اجارهاي و اوضاع حاکم بر منطقه براي غرب. به عبارتي از استعمار در مدل فرانوي خود کاسبي هم ميکند و از اين بلبشو ميلياردي به جيب ميزند! عربستان امروز به عنوان تامينکننده اصلي تجهيزات جنگي تروريستهاي داعش شناخته ميشود و اين در حالي است که اين کشور طبق آمارهاي منتشر شده، يکي از بزرگترين مشتريان سلاحهاي غربي است! البته نبايد اين نکته را هم فراموش کرد که غرب در ماجراي سوريه به دليل اهميت فوقالعادهاي که سرنگوني مقاومت در اين کشور براي آنها و رژيم صهيونيستي داشت، ميلياردها دلار سرمايهگذاري کرد که به در بسته خورد و متضرر شد؛ و چه بسا قشونکشي تروريستها از سوريه به عراق مرهون همين شکست باشد.
ب- داعش گروهي است که عملا نشان داده جز زبان «تحجر» نميفهمد؛ به عبارتي، متحجر تنها چيزي را که نميفهمد همان زبان منطق و عقل است. اما موضع غرب درباره اين متحجرين خود داستاني دارد. غربيها از يک سو نميتوانند جنايات علني داعش را محکوم نکنند و از طرفي نميتوانند از فوايد اين تکفيريها - البته به زعم خود - هم چشم بپوشند؛ بنابراين در موضعگيريهاي رسمي خود، ضمن محکوم کردن جنايات داعش، گريزي هم به دولت نوري مالکي زده و وي را متهم به اجراي سياستهاي تفرقهافکنانه ميکنند. آنها چندين بار از مالکي خواستهاند با مذاکره و منطق اختلافات خود را با مخالفان! (بخوانيد داعش) حل و فصل کند.
کاخ سفيد بارها اعلام کرده، اينکه تکفيريهاي زبان نفهم در حال سلاخي کردن مردم (مسلمان و غير مسلمان) و تجاوز به زنان آنهاست، به اين دليل است که نوري مالکي نتوانسته اختلافات قومي مذهبي را در اين کشور حل و فصل کند!
اين در حالي است که اولا، تمام عشاير و قبايل، مسلمانان اعم از شيعه و سني و حتي اديان ديگر مثل مسيحي جزو اهداف و قربانيان اين گروه وحشي هستند و از اين روي است که ميبينيم در کنار ارتش عراق با آنها ميجنگند؛ ثانيا، بسياري از اعضاي اين گروه تروريستي از کشورهاي ديگر و حتي از خود اروپا و آمريکا به اين کشور آورده شدهاند بنابر اين حرف از قوم و مذهب و اختلافات داخلي و چيزي نيست جز نکته انحرافي و البته هدفدار!
اين موضعگيريهاي هدف دار البته منحصر به آمريکا نميشود. همين چند روز پيش والاستريت ژورنال از نشست نمايندگان اتحاديه عرب در قاهره نوشت (نشست روز يکشنبه 25 خرداد) و در نهايت به نقل از مقامات رسمي کشورهاي عربي ابراز اميدواري کرد، اختلافات داعش با دولت عراق با مذاکره حل شود!
ج- مدتي است مقامات و رسانههاي غربي با سوءاستفاده از فضاي مربوط به مذاکرات هستهاي، از لزوم مذاکره ايران با آمريکا براي حل و فصل بحران حاکم بر عراق ميگويند. حتي برخي رسانههاي داخلي که خواب آمريکا را مي بينند نيز، اين فرصت را غنيمت شمرده، در صفحات نخست خود با آب و تاب به اين مسئله ميپردازند که در اين باره نيز بايد گفت:
اولا با توجه به مواردي که برشمرديم، منطقي به نظر نميرسد آمريکاييها لااقل در اين برهه زماني که به خيال خام خود به خدمترساني داعش در جهت اهداف استعماريشان دلبستهاند، به دنبال حل بحران عراق باشند چرا که به خوبي از فرصتي که امروز به وجود آوردهاند، آگاهند. بنابراين چرا بايد اين فرصت را از دست بدهند؟
ممکن است عدهاي با استناد به کتابهاي ترجمه شده غرب بگويند، با توجه به اين که خاورميانه آرام با اهداف آمريکا بيشتر همخواني دارد، منطق حکم ميکند آمريکا به دنبال آرام کردن اوضاع باشد که در پاسخ بايد گفت: اگر اينگونه است، اين همه تعلل براي چيست؟ آمريکا از بدو شروع بحران اوکراين-که در مقابل بحران عراق چيزي نيست- روسيه را به اتهام کمک کردن به استقلالطلبان اوکرايني تحت فشارهاي سياسي و اقتصادي قرار داده و حتي حاضر شده هزينههاي طاقتفرساي احياي جنگ سرد با روسيه را به جان بخرد. پس چرا در عراق با وجود آگاهي قطعي از اين که سعوديها در حال حمايت از آدمخواران داعش هستند، اقدامي صورت نميدهد و اين همه تعلل واقعا براي چيست؟!
ثانيا جمهوري اسلامي ايران در دوران رياست جمهوري آقاي محمد خاتمي يکبار تجربه همکاري با آمريکا براي حل بحران مشابه در افغانستان را داشت که بلافاصله پس از اين همکاريهاي بيسابقه، از سوي دولت بوش محور شرارت خوانده شد. بنابراين بديهي است که مسئولين محترم کشور فريب سياستهاي آمريکا را نميخورند و به قول مقام معظم رهبري در برنامهها و نقشههايي که آمريکا طراح آن است، مشارکت نمينمايند.
به نظر ميرسد که انتقال تجربيات گرانبها و کمنظير- و در مواردي بينظير- ايران اسلامي در مقابله موفق با انواع بحرانها و چالشها به مسئولان و دستاندرکاران دولت عراق ميتواند کمک موثري به اين کشور مسلمان همسايه براي عبور سربلند از بحران کنوني باشد. تجربياتي که در سوريه، ائتلاف همهجانبه و پرهزينه کشورهاي غربي، عربي و عبري را عليه دولت اين کشور به شکست کشاند و «باد»ي را که آمريکا و متحدانش کاشتهاند به طوفاني عليه آنان تبديل کرد.
نظرات شما عزیزان:
موضوعات مرتبط: سیاسی ، ،
برچسبها: